شهر بازی رامسر
اولین سفر
آراد جون مامان اولین سفرتو توی اردیبهشت 93 رفتیم. اول رفتیم انزلی بعد رفتیم آستارا بعد رامسر وساحل زیبای گیسوم و کاخ مر مر .واقعا خوش گذشت. توام مثل یه آقا بودی اصلا اذیت نکردی هزار ماشاالله..... ...
نویسنده :
saghar nima
12:15
تولد یک سالگی
عزیز دلم از این که این یک سال به خوشی گذشت خدارو شکر میکنم. آرادم مامان و بابا عاشقتن. انشالله 100000ساله شی. تولدت مبارررررک ...
نویسنده :
saghar nima
12:03
عید1393
جیگر مامان در عید 93.....پسر قشنگم دوستت دارم ....تمام وجودم از عشق تو سرشاره......فدات شم الهی....... ...
نویسنده :
saghar nima
22:02
شب یلدا
تکامل
3.5 ماهگی دندان دراوردن. 4 ماهگی 4دست و پا رفتن. 13 ماهگی راه رفتن. 10 ماهگی شروع گفتن کلمات. ماشاالله به پسر گلم. خدا حفظت کنه.
نویسنده :
saghar nima
0:52
ختنه
پسر گلم در سن 2 ماهگی ختنه کردیم.در درمانگاه آرین خیلی د لم کباب شد کلی گریه کردم.الهی فدات شم. ...
نویسنده :
saghar nima
0:42
روز زایمان
پسر گلم مامان ساغر ساعت 10 شب 18/1/92 درد عجیبی رو حس کرد اون شب اصلا اشتهای شام خوردن نداشتم رنگ و روم پریده بود به بابات گفتم انگار درد زایمان دارم از ترس داشتم میمردم آخه 27 فروردین روز تولد خودم قرار بود دنیا بیای. خلاصه ساعت 10:30 رفتیم بیمارستان کسری منو معاینه کردن گفتن 1 فینگر بازه گان و بپوش برو تو اون اتاق .اصلا انتظار شنیدن این حرفو نداشتم.رفتم تو اتاق سرم وسوند وصل کردن زنگ زدن دکتر هدایتی اومد داشتن می بردنم اتاق عمل که بابا نیما اومد بغلش کردم کلی گریه کردم آرومم کرد و منو بوسید و رفت هر دو تو دلمون خوشحال بودیم چون عزیز دلمون داشت میومد بغلمون. تو اتاق عمل بودم که دکتر بیهوشی اومد و یه آمپول زد تو کمرم و از کمر به پا...
نویسنده :
saghar nima
16:58
13 بدر و آمادگی واسه اومدنت
آراد مامان پسرم روز١٣ بدر با بابا نیما رفتیم بیمارستان کسری چون تکون خوردنت کم شده بود. اما اومدیم خونه با حرف زدن بابا نیما شروع کردی به تکون خوردن. الهی فدات شم . پسرم این روزا همش مشغولم خونه رو راسه اومدنت آماده میکنم . خودمم دارم آماده میشم واسه ١١ روز دیگه. بابا نیما هم آمادست که گل پسرشو ببینه . این هفته بابا جونت وبابا ضیا و عمو سینا حیاط و تمیز کردن و بیل زدن تا گل بکارن .منم گلدونارو مرتب کردم. ...
نویسنده :
saghar nima
2:13