آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

آراد

روز زایمان

1392/6/9 16:58
نویسنده : saghar nima
1,042 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم مامان ساغر ساعت 10 شب 18/1/92 درد عجیبی رو حس کرد اون شب اصلا اشتهای شام خوردن نداشتم رنگ و روم پریده بود به بابات گفتم انگار درد زایمان دارم از ترس داشتم میمردم آخه 27 فروردین روز تولد خودم قرار بود دنیا بیای.

خلاصه ساعت 10:30 رفتیم بیمارستان کسری منو معاینه کردن گفتن 1 فینگر بازه گان و بپوش برو تو اون اتاق .اصلا انتظار شنیدن این حرفو نداشتم.رفتم تو اتاق سرم وسوند وصل کردن زنگ زدن دکتر هدایتی اومد داشتن می بردنم  اتاق عمل که بابا نیما اومد بغلش کردم کلی گریه کردم آرومم کرد و منو بوسید و رفت هر دو تو دلمون خوشحال بودیم چون عزیز دلمون داشت میومد بغلمون.

تو اتاق عمل بودم که دکتر بیهوشی اومد و یه آمپول زد تو کمرم و از کمر به پایین بیحس شدم نیم ساعت نکشید که صدای گریت تو گوشم پیچید و دیدم یه نی نی کوچولوی ناز پیشمه آوردن بوست کردم و زودی بردنت.اون شب 5 تا زن دیگه هم زایمان کردن.

بردنم ریکاوری و بعد به بخش و بعد آوردنت پیشم شیرت دادم  وااااااااای که چقدر حس خوبی داشتم نفس مامانی تو.1روز بستری شدم.و بعد مرخص شدم.

5روزگی و 10روزگی رو برات جشن گرفتیم.

عشق مامان بابا آراد گلم در پایان 37 هفتگی با وزن 2600 و قد 48در تاریخ19/1/92  متولد شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آراد می باشد